حیات سیاسی و اجتماعی آیت الله جلالی خمینی قبل از انقلاب

 

  • پذیرش مسئولیت امام جماعت مسجد احمدیه نارمک

حدود سال ۱۳۴۲ بود که مسجد احمدیه توسط مردم ساخته شد. به دنبال ساخت مسجد تعدادی از آقایان و اهالی سرشناس منطقه با تهیه طوماری به خدمت امام (ره) در قم رسیده و تقاضای معرفی یک امام جماعت برای مسجد احمدیه نمودند. ایشان هم دستور دادند که آیت الله جلالی خمینی از قم راهی تهران شوند تا با پذیرفتن امام جماعتی مسجد احمدیه فعالیت های علمی، فرهنگی، تبلیغی و انقلابی خود را در این منطقه آغاز نمایند.

فضای مسجد احمدیه در بدو ورود آیت الله جلالی خمینی کوچک بود که با حیاط بالغ بر ۵۰۰ متر مربع می شد. ورود آیت الله جلالی خمینی به محله نارمک منشاً تحولات فرهنگی و انقلابی بسیاری در شرق تهران شده و امام (ره) آیت الله جلالی خمینی را مامور سازماندهی مبارزات انقلاب شرق تهران کرده و ایشان هم با ساخت مساجد بسیاری در تربیت نیروهای زبده انقلابی به بهترین شکل ممکن فعالیت های انقلابی این منطقه از تهران را هدایت می کرد. آیت الله جلالی خمینی در راه مبارزه با رژیم طاغوت بارها توسط ماموران ساواک دستگیر و بازداشت شد، اما لحظه ای از ادامه فعالیت های مبارزاتی اش دست نکشید.

او درباره چگونگی ورودش به این محله می گوید: “روزهای نخست شروع نهضت امام خمینی (ره) بود که گروهی از مسجد تازه تاسیس احمدیه، به قم آمده و با امام خمینی (ره) دیدار کردند. متولی مسجد از نزدیکان یکی از شهدای فدائیان اسلام بود و به نظر می رسید این مسجد می تواند پایگاه مناسبی برای گسترش فعالیت های انقلابی در شرق تهران باشد. وقتی اهالی محله نارمک از امام (ره) خواستند تا یکی از شاگردانش را به عنوان مسجد تازه تاسیس معرفی کند، امام (ره) من را مامور کردند تا این مسئولیت را به عهده بگیرم”

 

 

  • اضافه کردن پسوند “خمینی” به فامیل “جلالی”

آیت الله جلالی خمینی در خصوص فامیلی خود این چنین می گوید:

“وقتی بنده به این منطقه آمدم مشخص بود که نماینده امام (ره) هستم و مرحوم حاج احمدآقا هم تقریبا به طور رسمی اعلام کردند که شما نماینده آقا هستید. امام (ره) را بعد از آمدن ما به تهران، به ترکیه تبعید کردند، در آن مقطع به نظرم آمد که چون از طرف ایشان به اینجا آمدم وظیفه دارم فرمایشات و هدف ایشان را پیگیری کنیم.

با خودم فکر کردم که چه کاری می توانم انجام دهم، اولین فکری که به ذهنم رسید این بود که عنوان خمینی را به جلالی اضافه کنم و بشوم جلالی خمینی. این کار را به این منظور انجام دادم که طرفداران امام خمینی و افرادی که علاقمند به شناخت ایشان هستند، بدانند که کانون حرکت انقلابی در تهران کجاست و بیایند شرکت کنند و با هم حرکت را شروع کنیم. اسم خمینی حساسیت عجیبی برای ساواک داشت، مثلا هر وقتی یکی از آقایان را برای سخنرانی در مسجد دعوت می کردم یا می خواستم کلنگ ساخت مسجدی را به زمین بزنم یک اطلاعیه می دادم بر این مبنی که مردم محترم شرق تهران فلان روز یا شب و در فلان ساعت آقای فلسفی در مسجد احمدیه سخنرانی می کند و زیر اعلامیه می نوشتم “الاحقر جلالی خمینی”.

ساواک خیلی روی این مسئله حساسیت داشت، به گونه ای که یکی دو روز بعد از انتشار این اعلامیه نامه ای می آمد که شما ساعت ۴ بعد از ظهر در این آدرس حضور به هم رسانید. وقتی می رفتم و آدرس را پیدا می کردم متوجه می شدم که نامه از طرف ساواک بوده. بعد ما را می نشاندند و سؤال می کردند که آشیخ! این “الاحقر جلالی خمینی” یعنی چه؟ می گفتم جلالی خمینی است دیگر، اشکالش چیست؟ می گفتند: قضیه بودار استو گفتم: من اهل خمین هستم و خمینی شهرتمان است، اگر می گویید خمینی نباشد خب، فامیلم را می گذارم جلالی دلیجانی و از این به بعد اعلامیه که نوشتم زیر آن قید می کنم جلالی دلیجانی.

اگر هم مردم سؤال کردند که چرا این کار را کردم، می گویم ساواک گفته است. ساواک که دید اوضاع این گونه است دیگر مخالفتی با این عنوان فامیل نکرد و فامیل جلالی خمینی روی من ماند.

 

  • ساخت مسجد ابا عبدالله الحسین (ره)

بعد از انتقال آیت الله جلالی خمینی به تهران و در ادامه حرکت نهضت امام (ره) با توجه به کمبود مساجد در منطقه شرق تهران، ایشان اولین برنامه خویش را ساختن مساجد قرار داد که بعد از ساخت مساجد عمدتاً شاگردان حضرت اما خمینی (ره) در این مساجد به عنوان امام جماعت مشغول به فعالیت های انقلابی شدند.

در این راستا نخستین مسجدی که بنیان آن گذاشته شد، در فلکه دوم تهرانپارس بود که به امام جماعت حضرت آیت الله مفید (رییس سابق دیوان عدالت اداری) اداره می گردید. البته با توجه به اینکه در آن منطقه هیچ گونه مسجدی وجود نداشت آیت الله جلالی خمینی با توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) و در خواست کمک از مردم این منطقه موفق به ساخت مسجد شد که بعدها به واسطه توسل به حضرت حسین بن علی (ع) مسجد به نام مقدس ایشان نامیده شد.

آیت الله جلالی خمینی در این باره می گوید: “پس از ورود به محله نارمک، تصمیم گرفتم برای ساخت مساجد جدید در شرق تهران کاری انجام دهم. از طرفی می خواستم با تاسیس این مساجد دیگر، شاگردان انقلابی امام (ره) را هم به این منطقه از تهران آورده تا با کمک آنها تنور فعالیت های انقلابی شرق تهران داغ تر شود. خوب به یاد دارم آن زمان زرتشتی ها در محله تهرانپارس زندگی می کردند در ماه محرم بود که برای سخنرانی به آن محله رفتم پس از سخنرانی شب هفتم ماه و استقبال اهالی از خدا خواستم کاری کند تا بتوانم برای این جمعیت مسلمان مانند زرتشتیان که معبدی دارند مسجدی بسازم. شب عاشورا بود که از مستمعان خواستم پول جمع کنند تا زمینی بخریم.

البته ناگفته نماند که رژیم پهلوی نسبت به ساخت مسجد در تهرانپارس بسیار حساس بودند، لذا ساواک با توجه به پسوند فامیلی ایشان که “خمینی” بود، این چنین تبلیغ می کرد که: “ایشان خمینی است و قصد دارد برای امام خمینی (ره) در منطقه تهرانپارس پایگاهی تاسیس کند”، ولی با استقامت آیت الله جلالی خمینی، مسجد ساخته شد و کلاً وضعیت آن منطقه از لحاظ فساد و فحشاء تغییر کرد.

البته ساواک در این مسیر مشکلات زیادی به وجود آورد که با ارشادات امام (ره) و ارجاع کلنگ زنی مسجد به آیت الله العظمی سید احمد خوانساری از مراجع تقلید، مشکلات مرتفع و مسجد ساخته شد.

 

  • تبدیل سینما به مسجد

سینما در رژیم پهلوی از جمله مراکز نشر فساد اخلاقی و تهاجم فرهنگی علیه اعتقادات مردم بود، یکی از راه های مقابله با این تهاجم فرهنگی تبدیل این مراکز به مسجد و حسینیه بود، پدیده ای که نگرانی و خشم ساواک و شهربانی و دیگر منابع امنیتی رژیم منحوس پهلوی را برانگیخته بود.

در این راستا خرید سینمای “مونت کارلو” توسط افراد خیّر در منطقه هفت حوض نارمک در قبل از انقلاب و تبدیل آن به مسجد، دومین فعالیت مهم آیت الله جلالی خمینی در تهران بود که در آنجا هم توسط آیت الله العظمی خوانساری افتتاح و مورد مخالفت شدید ساواک و روزنامه های رژیم منفور پهلوی قرار گرفت.

پس از تبدیل سینما به مسجد و خواندن نماز توسط آیت الله العظمی خوانساری از مرحوم علامه جعفری (ره) جهت اقامه ی نماز جماعت دعوت بعمل شد که ایشان پس از گذشت حضور یک ساله خود در مسجد بدلیل مشغله های فراوان امکان ادامه ی همکاری با ایشان میسر نگردید و سپس از جناب حجت الاسلام و المسلمین موسوی کاشانی که در مسجد احمدیه نارمک سخنرانی می کرد درخواست شد تا با قبول نمودن امام جماعتی مسجد النبی آیت الله جلالی خمینی را در پیشبرد اهداف انقلاب یاری نمایند.

 

  • ساخت مسجد الرسول

با توجه به اهمیت و موقعیت میدان رسالت و عدم وجود مسجد در آن منطقه، در جلسه هفتگی دعای ندبه تصمیم به ساخت مسجدی در آن منطقه گرفته شد. لذا با اهدای منزل فردی از مومنین به نام مرحوم حقانی بنیان مسجد الرسول در آن مکان گذاشته شد و در این راستا از یکی از شاگردان امام (ره) به نام حجت الاسلام و المسلمین کلباسی جهت اقامه نماز جماعت و همکاری در پیشبرد اهداف نهضت امام خمینی (ره) دعوت بعمل آمد.

هم چنین مساجد دیگر در راستای ترویج فرهنگ غنی اسلام و انقلاب با کمک آیت الله جلالی خمینی بنا گردید. که هم زمان با ساخت مساجد، فعالیت های انقلابی تحت سرپرستی آیت الله جلالی خمینی شکل گرفت و نامه ها و پیام های حضرت امام (ره) در بین هواداران و دوستداران امام (ره) توسط ایشان منتشر شد.

 

  • ساخت تعدادی مسجد در شرق تهران

از جمله فعالیت های پیش از انقلاب ایشان احداث بیش از ۱۰ مسجد در شرق تهران با کمک و همیاری خیرین و مومنین بود که در این قسمت به بخشی از این مساجد اشاره می نماییم:

  • ساخت مسجد بقیه الله به امام جماعت یکی از شاگردان امام (ره) به نام حجت الاسلام و المسلمین سروش محلاتی.
  • ساخت مسجد کمیل تهران نو به امام جماعت یکی از شاگردان امام (ره) به نام حجت الاسلام و المسلمین انتشاری.
  • ساخت مسجد سجاد در خیابان مدائن به امام جماعت یکی از شاگردان امام (ره) به نام حجت الاسلام والمسلمین حسین محقق.
  • ساخت مسجد امام حسن عسگری (ع) در خیابان مهر به امام جماعت یکی از شاگردان امام (ره) به نام حجت الاسلام و المسلمین مسافری.
  • ساخت مسجد امام حسن مجتبی (ع) در چهار راه خاور به امام جماعت یکی از شاگردان امام (ره) به نام حجت الاسلام والمسلمین ابراهیم نژاد.
  • ساخت مسجد امام در خیابان دردشت به امام جماعت یکی از شاگردان امام (ره) به نام حجت الاسلام والمسلمین خادمی.

از آنجائیکه هر یک از امامان جماعت مساجد فوق که همگی از شاگردان امام خمینی (ره) بوده و با وجود تجربه ها و سوابق انقلابی که داشتند نقش موثری در پیشبرد اهداف نهضت امام خمینی (ره) در شرق تهران داشتند.

 

  • تشکیل جامعه ی روحانیت مبارز

آیت الله جلالی خمینی از اولین روزهای دهه ۱۳۴۰ فعالیت های مذهبی و سیاسی خود را در منطقه شرق تهران آغاز نمودند، آن زمان فعالیت و انجام کارهای تبلیغی در شرق تهران و منطقه تهرانپارس دشوار بود به خصوص که ایشان به تنهایی مسئولیت انجام کارهای تبلیغی را بر عهده داشتند.

آیت الله جلالی خمینی سال ها به نمایندگی از مردم و روحانیون مبارز شرق تهران مسئولیت هدایت فکری و مبارزات انقلابی این منطقه از شهر را در ایام خون و قیام به عهده داشتند. سال هایی که امام خمینی (ره) توسط طاغوتیان به ترکیه، نجف و … تبعید شده و مردم انقلابی، تشنه شنیدن و خواندن پیام های انقلابی و روشنگرانه امام (ره) بودند. آیت الله جلالی خمینی در آن سال ها وظیفه آشنا کردن و رساندن پیام امام به مردم شرق تهران را بر عهده داشتند. ایشان در این خصوص می گوید:

” وقتی امام (ره) به نجف تبعید شده بودند، نامه ای به شهید آیت الله مطهری نوشته و از او خواستند علمای تهران را ولو برای خوردن چای به محفلی دعوت کند. ”

پس از شروع نهضت امام (ره) شهید مطهری به فرمان امام عمل کرده و در آن جلسه شخصیت های سرشناسی مانند: آیت الله خامنه ای، آیت الله مهدوی کنی، شهید آیت الله بهشتی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی، شهید مطهری، شهید مفتح، مرحوم شاه آبادی و آیت الله انواری، آیت الله ملکی، آیت الله خسروشاهی و آیت الله موحدی کرمانی و سایر علما و آقایان بزرگوار از اعضای جامعه ی روحانیت از مناطق مختلف تهران حضور داشتند. آیت الله جلالی خمینی هم به نمایندگی از روحانیون انقلابی شرق تهران در این جلسه حضور داشتند. در این خصوص جلسات منظمی برگزار می گردید که در این جلسات مسائل مبارزاتی مطرح می شد و هرگاه امام (ره) در نجف اعلامیه ای صادر می کردند بلافاصله تکثیر و در کمترین زمان توسط حاضران جلسه در نقاط مختلف تهران توزیع می شد.

  • دستگیری و انتقال به زندان ساواک:

مدتی پس از استقرار آیت الله جلالی خمینی در منطقه شرق تهران، دیگر نام جلالی خمینی برای ماموران ساواک تبدیل به نامی آشنا شده بود. تا جایی که ساواک همواره برای دستگیری این عالم مبارز به دنبال کوچکترین بهانه بود.

آیت الله جلالی خمینی در این باره چنین می گوید:

” یاد دارم رمضان بود و من در مسجد احمدیه درباره آمریکا و اسرائیل سخنرانی کرده و پیام امام را به اهالی رساندم، پس از نماز و سخنرانی داشتم که به خانه بر می گشتم، چند مامور که لباس شهربانی به تن داشتند من را به شهربانی و سپس از آنجا به زندان کمیته مشترک ساواک منتقل کردند. چند ساعت بعد وقتی در مقابل چند شکنجه گر ساواک قرار گرفتم، یکی از آن ها بلند شد و از دیگران پرسید می دانید او کیست؟

و خودش در پاسخ گفت: همان جلالی خمینی که شرق تهران به هم ریخته است. آنجا خدا را شکر کردم که کمی در ماموریتم موفق بودم. آیت الله مکثی می کند و ادامه می دهد: یکی از آن شکنجه گرها دستم را گرفت و با لحن بسیار تند و زننده ای گفت: دست و پایت را قطع می کنیم تو به شاه مملکت اهانت کرده ای.

وقتی تهدیدهایش تمام شد با آرامش گفتم: وقتی این حرف ها را می زدیم، پی این دست و پا قطع کردن ها و کشتن ها را به تن مالیده ایم هر کاری که می خواهید انجام دهید”. ایشان را پس از دستگیری به سلول انفرادی برده سپس به بند عمومی منتقل گردیده که در آن جا در کنار بزرگانی همچون مرحوم آیت الله دستغیب، آیت الله قاضی خرم آبادی، حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین موحدی کرمانی و سایر علما و بزرگان انقلاب زندانی بودند.